نویسنده: عبدالله ناصح علوان-رحمه الله-
مترجم: محسن شیخی-سنندج
1- مهمترین شیوهی تأثیر در دیگران آن است که رفتار داعی با گفتارش یکی باشد. خداوند متعال خطاب به کسانی که دیگران را به نیکی فرا میخوانند، ولی خودشان را فراموش کردهاند، با توبیخ و تهدید میفرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» (صف:2)
« ای مؤمنان! چرا سخنی (به دیگران) میگوئید که خودتان برابر آن عمل نمیکنید؟ »
«أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (بقره: 44)
«آیا مردم را به نیکوکاری فرمان میدهید (و از ایشان میخواهید که بیشتر به طاعت و نیکیها بپردازند و از گناهان دست بردارند) و خود را فراموش میکنید (و به آنچه به دیگران میگوئید، خودتان عمل نمیکنید؟) در حالی که شما کتاب میخوانید (و تورات را در اختیار دارید و در آن تهدید خدا را درباره آن که کردارش مخالف گفتار است، مطالعه میکنید؟). آیا نمیفهمید (و عقل ندارید تا شما را از این کردار زشت بازدارد؟). »
2- یکی دیگر از شیوههای تأثیر در دیگران توجه به محیط و جامعه ای است که دعوت در آن صورت میگیرد. داعی باید مراکز گمراهی و انحراف را شناخته، شیوهی برخورد متناسب با عقل و توانایی و درک مردم را به کار گیرد و قدرت پذیرش و تحمل مردم را مدنظر داشته باشد.
کشوری که در آن کمونیسم، اگزیستانسیالیسم و فراماسونری رواج پیدا کرده و مردمانش دچار انحراف عقیدتی و فکری شدهاند، با کشوری سرمایه دار و دموکراتیک متفاوت است و باید کتابهایی که منتشر میشوند و مباحثی که در آنها مطرح میگردد با هم تفاوت داشته باشد.
داعی باید آگاهانه انواع انحراف و منحرفان را شناسایی کند و با برنامهریزی دقیق و راهکار مناسب و منسجم، بی وقفه و پیوسته برای دعوت به سوی خدا در تلاش باشد.
امام مسلم حدیثی از عبدالله بن مسعود (رض) نقل میکند که بر شناخت محیط و توجه به سطح فهم و درک مردم تأکید دارد:
«ما أنت بمحدث قوماً حدیثاً لا تبلغه عقولهم إلّا کان لبعضهم فتنة»
«با هر قومی بالاتر از سطح عقلشان صحبت کنی، برخی از آنها را دچار فتنه و آشوب کردهای.»
3- باز یکی دیگر از شیوههای صحیح تأثیر در دیگران رعایت اولویتها است. بدین معنی که عقیده و توحید را بر عبادت و عبادت را بر روش زندگی و کلیات را بر جزییات و ساختن فرد را بر فرو رفتن در سیاست مقدم داریم.
این روش، روش پیامبر و یارانش بود. به جز امام مالک دیگر محدثان آوردهاند که وقتی رسول خدا (ص) معاذ را به یمن فرستاد فرمود:
«إنّک تأتی قوماً من أهل الکتاب فادعهم إلی شهادة أن لا اله الّا الله و أنّی رسول الله فإن هم أطاعوا لذلک فأعلمهم أنّ الله افترض علیهم خمس صلواتٍ فی کلّ یوم و لیلة فإن هم أطاعوا لذلک فأعلمهم أنّ الله افترض علیهم صدقةً تؤخذ من أغنیائهم فترّد فی فقرائهم فإن هم أطاعوا لذلک فایّاک و کرائم أموالهم و اتّق دعوة المظلوم فإنّه لیس بینه و بین الله حجابٌ»
«تو پیش قومی از اهل کتاب میروی، پس اولین چیزی که آنان را به آن فرا میخوانی اقرار به یگانگی خدا و پیامبری من است، اگر در این از تو پیروی کردند به آنان بیاموز که خداوند در هر شبانه روز پنج نوبت نماز را بر آنان واجب نموده است و اگر در این از تو پیروی کردند، به آنان یاد بده که خداوند صدقه و زکات را بر آنان واجب کرده که از ثروتمندان گرفته شود و به تهی دستان داده شود اگر این را هم پذیرفتند از گرفتن اموال مرغوب آنان خودداری کن و از دعای مظلوم بترس که بین او و خدا فاصلهای نیست.»
داعی چگونه فردی را که اصلاً به خداوند ایمان ندارد به عبادت فرا میخواند؟ چگونه او را به روش زندگی اسلامی دعوت میکند در حالی که نه به کلیات اسلام ایمان دارد و نه به جزییات آن؟
بنابراین داعی باید اولویتها را خوب بشناسد و بداند که از کجا آغاز کند و چگونه دعوت نماید؟ تمام اینها را باید بداند تا بتواند افراد را انتخاب و آنان را از منجلاب گمراهی به بوستان هدایت رهنمود شود.
ای سربازان دعوت! یکی دیگر از شیوههای صحیح تأثیر در دیگران ملایمت و نرمی در دعوت به اسلام است. قرآن کریم با زیبایی خاصی روش دعوت و اخلاق دعوتگران را چنین توصیف میکند:
(وَلَوْ کُنتَ فَظّاً غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ) (آل عمران: 159)
«و اگر درشتخوی و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند.»
(ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ) (نحل: 125)
« (ای پیغمبر!) مردمان را با سخنان استوار و بجا و اندرزهای نیکو و زیبا به راه پروردگارت فراخوان.»
(فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى) (طه: 44)
«سپس به نرمی با او (درباره ایمان) سخن بگوئید، شاید (غفلت خود و عظمت خدا را) یاد کند و (از عاقبت کفر و طغیان خویش و عذاب دوزخ) بهراسد. »
عالمی جهت وعظ و یادآوری پیش ابوجعفر منصور رفت و با تندی با او صحبت کرد. منصور گفت: فلانی! آرام تر با من صحبت کن؛ زیرا خداوند پاک و منزه بهتر از تو را پیش بدتر از من فرستاد (موسی پیش فرعون) و فرمود:
(فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَى)
مرد واعظ احساس شرمندگی کرد و متوجه شد که نه او از موسی بهتر است و نه منصور از فرعون بدتر.
آری، دعوت با ملایمت و نرمی و موعظهی حسنه روش بزرگ ترین دعوتگر، محمد مصطفی بوده است.
جوانان عزیز! در این جا نمونههاییرا برایتان ذکر میکنم:
٭ امام بخاری از ابوهریره (رض) روایت میکند: « روزی بادیه نشینی در مسجد پیامبر (ص) ادرار کرد. مردم برخاستند که او را بزنند. پیامبر فرمود: «دعوه و أهریقوا علی بوله ذنوباً من ماء أو سجلاً من ماء فانّما بعثتم میسّرین و لم تبعثوا معسّرین»
«رهایش کنید و یک سطل آب روی آن بریزید، شما برای آسانگیری برانگیخته شدهاید نه برای سختگیری».
٭ امام مسلم از معاویه بن حکم روایت میکند که گفت: «روزی با رسول خدا (ص) نماز میخواندم. یکی از نمازگزاران عطسه کرد، گفتم خدا به تو رحم کند. همه به من نگاه کردند، گفتم: خدا مرگتان دهد! چرا به من نگاه میکنید؟ آنها به نشانهی سکوت به ران خود زدند. وقتی که دیدم میخواهند من را ساکت کنند، سکوت کردم. رسول خدا (ص) – پدر و مادرم فدایش باد – که معلمی بهتر از او ندیده ام، وقتی نمازش تمام شد نه خودش را عصبانی کرد و نه تنبیهم نمود و نه دشنامم داد، تنها فرمود:
«هنگام ادای نماز سخن گفتن جایز نیست، بلکه فقط تسبیح است و تکبیر و تلاوت قرآن».
٭ امام احمد با اسناد صحیح از ابی امامه (رض) نقل میکند:
«نوجوانی پیش پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا به من رخصت زنا بده! جمعی بر او شوریدند، پیامبر (ص) فرمود: جلوتر بیا، نزدیک تر شد، تا این که رو به روی پیامبر (ص) نشست. پیامبر (ص) فرمود: آیا آن را برای مادرت میپسندی؟ گفت: نه فدایت شوم. پیامبر فرمود: دیگران هم آن را برای مادرشان نمیپسندند. برای دخترت چه؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: مردم هم دوست ندارند با دخترشان زنا شود، فرمود: برای خواهرت چه؟ گفت: نه فدایت شوم. فرمود: مردم هم آن را برای خواهرشان نمیپسندند».
ابن عوف راوی حدیث اضافه میکند که پیامبر عمه و خاله را هم ذکر کرد و جوان برای همهی آنها گفت: نه فدایت شوم و پیامبر (ص) فرمود: دیگران هم مثل تو دوست ندارند. سپس دست مبارکش را بر سینهی جوان کشید و فرمود: «اللهمّ طهّر قلبه و اغفر ذنبه و حسّن فرجه»
«پروردگارا قلبش را پاک گردان و گناهش را بیامرز و او را از زنا دور نگه دار».
پس از آن در نظر جوان چیزی زشتتر و ناپسندتر از زنا نبود.
آری، به این خاطر بود که مردم به اسلام روی آوردند و مسلمان شدند و یارانش او را آن چنان دوست میداشتند که هرگز دوری ایشان را تحمل نمیکردند و خود را فدای او مینمودند. ابوسفیان در این مورد میگوید: «کسی را ندیدهام که پیش یاران و دوستانش بهاندازهی محمد (ص) محبوب و دوست داشتنی باشد».
مهم ترین راههای تأثیر قوی و بسزا در دیگران را برایتان یادآور شدم پس بهترین آنها را انتخاب کنید. با مطابقت رفتارتان با گفتارتان مردم شما را میپذیرند و به شما اعتماد میکنند و با شناخت محیطی که در آن دعوت میکنید، تلاشتان بیثمر نمیماند و به هدر نمیرود. با رعایت اولویتها خداوند خیر و هدایت را به وسیلهی شما محقق میگرداند و با ملایمت و نرمی رفتار کردن، دلها به سوی شما روی میآورند و روحها با شما پیوند مییابند و مردم از شما استقبال میکنند. پس بکوشید تا دعوتگرانی موفق و هدایت گرانی مقبول و سربازانی عامل و مخلص باشید... خداوند پاک و منزه هم تلاشتان را بیثمر نمیکند و به شما ستم نخواهد کرد:
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ) (محمد: 7)
«ای مؤمنان! اگر (دین) خدا را یاری کنید، خدا شما را یاری میکند (و بر دشمنانتان پیروز میگرداند) و گامهایتان را استوار میدارد (و کار و بارتان را استقرار میبخشد). »

نظرات